پسری بزاد سیاه چون قیر و موی سپید چون شیر
هموطن , شنبه 5 شهريور 1384 - ساعت 08:48

و از نوادر بنی آدم، یکی آن است که در زمین سیستان شخصی بود نام وی سام ابن نریمان. زن وی آبستن شد. پسری بزاد سیه چون قیر و موی سپید چون شیر.

 

سام سپید بود و مادرش سپید، از وی ننگ می‏داشتند و گفت: «من سپیدم و مادرش سپید است. فرزند چرا سیاه است؟ این مگر از نسل دیو باشد.» و وی را به کنار دریا برد تا ماهی وی را بخورد.
آفریدگار چنا ن کرد که سیمرغ آنجا بگذشت، وی را بربود و ببرد او را تا به حد مشرق، بر کوهی که نام وی البرز است و پیش بچگان بنهاد و پرورده شد، تا بزرگ گشت.
و سام بیمار شد. وی را گفتند: «این عقوبت آن است که با آن طفل شیرخواره کردی بی‏ گناه.»
سام وی را طلب می کرد، تا خبر یافت از وی. به نزدیکی آن کوه آمد. پسر چون سام را بدید، قصد پدر کرد. سام دست وی گرفت و گفت: «ای دستان زر!» سخن وی فهم نمی‏کرد، تا روزگار دراز برآمد و سخن آدمی بیاموخت.
و وی را پسری آمد نام وی رستم دستان که به شجاعت وی مثل زنند. پس، این پسر را «زال» گفتند و شگفت بود: روسیاه و موی سپید. و آن که تربیت وی سیمرغ کردی، بی‏شیر پرورده شد. و پدر رستم بود.
«عجایب‏نامه» - محمدابن محمود همدانی - به کوشش جعفر مدرس صادقی




روزنامهء هموطن سلام http://www.hamvatansalam.com
آدرس خبر : http://www.hamvatansalam.com/news41489.html