21 ژوئن 1898-خاطرات کلنل کاسه کوفسکی - ص 246- «شخصی ناشناس درست همان نقطه که چاتمه فوج امیریه قرار دارد از دیوار باغ گذشته وارد باغ می‏شود. یکی از غلامان نگهبان داخلی با مشاهده شخص خارجی مراتب را به رئیس خود امیربهادر جنگ گزارش می‏دهد. امیر بهادر هم فوری وی را که تا نزدیک خوابگاه شاه راه یافته بود، دستگیر می‏نماید.
وقتی او را دستگیر می‏نمایند با زرنگی فوق العاده‏ای رولور خود را دور می‏اندازد. به طوری که هیچ کسی ملتفت نمی‏شود. لذا نزد او غیر از قلم تراش چیز دیگری به دست نمی‏آورند.
شاه حسب المعمول بدون اینکه رسیدگی کند غلام را از پایین به درجه سرهنگی ارتقا داده و علاوه بر آن سالی صد تومان مستمری مقرر می‏دارد.
شخص مجرم را صبح تا شام عرق و شراب می‏خوراندند شاید در حال مستی مطلبی به دست آورند ولی مطلقا چیزی نتوانستند به دست آورند.