هموطن آنلاین - رنه زلوگر برنده جایزه اسکار به خاطر بازی در فیلم «کوهستان سرد» طرفداران بسیاری را برای بازی در نقش بریجت جونز در دو فیلم اخیرش گرد خود جمع کرده است. رنه 36 ساله9 سال پیش بعد از بازی در نقش دورتی بوید مهربان در فیلم «جری مگایر» در فیلمهای گوناگونی مانند «پرستار بتی»، «من خودم و ایرنه» و «شیکاگو موزیکال» حضور یافته است.
او در فیلم مرد سیندرلایی به کارگردانی اون هوارد نقش مائی، همسر وفادار جیمز برادداک (راسل کرو) قهرمان بوکس سنگین وزن را در دوران اندوه سقوط اقتصادی آمریکا در دهه 30 بر عهده دارد.
قبل از حضور در این فیلم چه تحقیقاتی را در زمینه زندگی مائی برادداک انجام دادید؟
در حقیقت باید بگویم هیچ مدرکی برای مطالعه وجود نداشت. ران علاقه زیادی را به این دوره تاریخی آمریکا داشت ولی هیچ منبع به درد بخوری برای کار ما موجود نبود. تنها در دفتر کار او در تورنتو که مانند کتابخانهای در زمینه تاریخ آمریکا است تصاویر متعددی مربوط به این دوره که من تا به حال در هیچ مکان دیگری ندیده بودم نصب شده بود. البته تعدادی مصاحبههای رادیویی و فیلمهای قدیمی و تکههای روزنامه در اختیار من قرار گرفت ولی هیچ کدام از آنها برای ایفای نقش من چندان مناسب نبودند.
تنها بخش خوب این قسمت حضور روزمری دی ویت، نوه براداک در این فیلم بود. او وسائل زیبایی متعلق به مادربزرگش را درا ختیار ما قرار داد که در شناخت من نسبت به مائی بسیار موثر بود.
آیا مائی از آن دسته زنانی بود که با گذر زمان و افزایش شناخت نسبت به او روز به روز بیشتر به او علاقمند شوید؟
او زن بسیار فوقالعاده ای بود و قدرت زیادی در شخصیت وی نهفته بود. مائی با وجود تمام مصائب و سختیها برای حفظ خانواده خود و کمک به گذر راحتتر از بحران همواره در ظاهر آرامش خود را حفظ می کرد. من هر چه او را بیشتر میشناختم علاقهام نسبت به وی فرونی میگرفت. او اگر چه هیچگاه به چشم کسی نمیآمد و بسیار تودار و درون گرا بود ولی عنان زندگی خانوادگیاش را به خوبی در دست داشت. من آرزو دارم که روزی به شباهت او در بیایم. او زن افسانه ای است.
چه چیزی به شما کمک کرد تا در کنار راسل کرو طبیعیتر بازی کرده و نقش خود را باور کنید؟
در جایگاه یک بازیگر هنگامی که شما به سر صحنه میروید و مشارکت خود را با همکارانتان آغاز میکنید حداقل چیزی که آرزو میکنید این است که به خوبی از پس اداء مکالمههای خود برآیید و هنگامی که این وظیفه را به خوبی انجام دهید، کار شما پایان یافته است.
نکتهای که به ندرت ممکن است در سر صحنه اتفاق بیافتد این است که صحنهها همیشه مانند آنچه از قبل برنامهریزی شده پیش نخواهد رفت و گویی تمام موجودات جاندار و بیجان صحنه واقعیتی عینی پیدا میکنند. این یک معجزه است و من در کنار راسل این وضعیت را بارها تجربه کردم.
تفاوت بازی در قالب شخصیتی واقعی و داستانی از دیدگاه شما چه است؟
مسئولیت شما در زمینه صحت آنچه که ایفا میکنید کمی متفاوت خواهد بود. شما در بازی در قالب شخصیت واقعی باید همیشه مطمئن باشید که همه چیز عین حقیقت بوده و هیچ صحنه ای وجود ندارد که بخواهد به شخصیت آسیب بزند یا از او اسطورهسازی کند. این امر در مورد این فیلم که اعضای خانواده براداک همواره بر آن نظارت داشتند بسیار پررنگتر بود.
چه هنگامی با داستان این فیلم آشنا شدید؟
من فیلمنامه آن را در سال 1997 درست زمانی که راسل تصمیم به تولید این اثر داشت مطالعه کردم و از آن لذت بردم. علاقه من به این اثر تنها به خاطر محتویات آن نبود بلکه به خاطر به تصویر کشیدن زندگی واقعی بود که بدون کلام مستقیم تمام عواطف فرد را به شما منتقل میکرد.
متاسفانه این روزها از این دسته فیلمها زیاد تولید نمیشود ولی به هر حال من علاقهای خاص به آنها دارم.
مرد سیندرلایی در 9 سپتامبر 2005 در سینماهای انگلستان به روی پرده رفته است.
|