آوای شجریان‏ها؛ صدای ساز علیزاده و کلهر در لندن
هموطن سلام , جمعه 20 آبان 1384 - ساعت 17:06

محمدرضا شجريان و پسرش همايون همراه با حسين عليزاده و کيهان کلهر پس از 2 سال بار ديگر به لندن آمدند تا با اجرای آثاری از موسيقی سنتی ايرانی سفر هنری خود را به اروپا آغاز کنند.

 

اين 4 نفر در کنسرتی با عنوان "استادان موسيقی ايرانی"، يکشنبه شب (ششم نوامبر) در کليسای سنت جان و سه شنبه شب در تالار ملکه اليزابت به اجرای برنامه پرداختند.
اين برنامه در 2 قسمت برگزار شد که بخش نخست با تکنوازی تار حسين عليزاده در دستگاه چهارگاه آغاز شد و سپس با پيوستن بقيه اعضای گروه به او با اجرای قطعات سازی و آوازی در مايه های بيات کرد و دشتی و شور ادامه يافت که شامل تصنيف‏ها و آوازهايی با اشعاری از مولانا و عطار و حافظ می شد.
بخش نخست برنامه با تصنيفی پايان يافت که شعر آن را محمدرضا شفيعی کدکنی، شاعر و اديب معاصر سروده بود.
در بخش دوم برنامه نيز قطعاتی در بيات ترک و افشاری نواخته و خوانده شد که اشعار آوازها و ترانه های اين بخش هم از حافظ و سعدی و عطار بود، اما اين بخش نيز همچون بخش نخست با تصنيفی پايان يافت که روی سروده ای از يکی از شاعران نامدار معاصر ساخته شده بود و اينبار کلام سهراب سپهری بود که در شبستان کليسای سنت جان طنين انداز می شد:
دستی افشان تا ز سر انگشتانت صد قطره چکد؛
هر قطره شود خورشيدی
باشد که به صد روزن نور
شب ما را بکند روزن روزن ...
اين ترانه نمونه ديگری بود از تلاش ديرينه موسيقيدانان ايرانی برای گنجاندن شعر نو پارسی در قالب‏های کهن موسيقی ايرانی و با وجود اجرای قوی محمدرضا شجريان و همنوازانش، نشان داد که شعر نو و موسيقی کهن برای همجوشی در يکديگر هنوز راه درازی در پيش دارند.
کنسرت استادان موسيقی ايرانی در لندن، نمونه ای بود از اجرای موسيقی اصيل ايرانی در سنتی ترين و قالبی ترين شکل خود و با پايبندی کامل به رديف موسيقی ايرانی که همان گونه که از نام کنسرت بر می آمد و از اعضای ارکستر انتظار می رفت، در درجه کمال خود اجرا شد و استقبال مشتاقانه مخاطبان را همراه داشت.
در تالار بزرگ کليسای سنت جان حدود 700 نفر به تماشای هنرنمايی "استادان موسيقی ايرانی" نشستند که برای موسيقی سنتی ايرانی، آن هم در لندن رقم قابل توجهی است، هرچند شمار غيرايرانيان در ميان جمعيت اندک بود و در ميان ايرانيان نيز ميانسالان اکثريت داشتند.
اما اگر در اين کنسرت به دنبال اين بگرديم که به کارنامه هنری اعضای ارکستر چه افزوده است، به نتيجه چندانی نمی رسيم.
در نوای تار حسين عليزاده آن طنين شاخص و منحصر به فرد که از تارنوازی صاحب سبک و نوپرداز انتظار می رفت شنيده نمی شد.
عليزاده که زمانی چند زخمه او بر تار کافی بود تا صاحب صدا را به هر هنرجوی نوآموز تار بشناساند اين بار صدايی که از سازش بر می خاست می توانست صدای ساز هر تارنواز زبردست ديگری باشد، نه لزوما نوازنده ای که عنصر تکنيک را در تارنوازی به اوجی دست نيافتنی رسانده و "شورانگيز" و "ترکمن" از او شنيده شده باشد.
سالها پيش حسين عليزاده هرگاه روی صحنه می‏رفت، در ميان همنوازانش حرف اول را می زد، اما اينبار تارنوازی اش زير سايه کمانچه نوازی کيهان کلهر جلوه چندانی نداشت.
در مورد محمدرضا شجريان نيز هرچند خبری از سخنی تازه و حرفی نو در آواز ايرانی نبود، اما ويژگی کنسرت را بيش از هر چيز ديگر می توان در همخوانی او با پسرش همايون سراغ کرد که علاوه بر نواختن تنبک پدر را در جايجای تصنيف‏ها همراهی می کرد و بدون اغراق صدايش را در ترانه خوانی بزحمت می توان از پدر تشخيص داد.
همخوانی محمدرضا و همايون شجريان در تنظيم ترانه های برنامه برای ارکستر جايگاه قابل توجهی داشت و نشان می داد که اگر موسيقيدانان روی اين شيوه از اجرای تصنيف‏های ايرانی سرمايه گذاری بکنند می توانند باب تازه ای بسوی نوآوری در آوازخوانی و ترانه خوانی بازکنند.
شايد باب اين نوآوری را که دوستداران آواز ايرانی سالهاست از نبود آن نالانند بتوان در اين ترفند يافت که در هم‏آوايي‏ها به جای اين که صدای يک خواننده پژواک ديگری باشد، همچون موسيقی غربی، 2 خواننده نغمه‏ها را در فاصله های صدايی متفاوت از يکديگر اجراکنند.
صدای تلنگری کم جان و بسيار کوتاه و گذرا از اين ترفند را در گوشه‏هايی از هم‏آوايی محمدرضا و همايون شجريان در لندن می توان شنيد.
البته اين را نبايد از نظر دور داشت که استادان موسيقی ايرانی معمولا کنسرت‏های خود برای مخاطبان خارج از ايران را جولانگاه مناسبی برای نوآوری و بدعتگذاری نمی دانند و ترجيح می دهند که برگه های تازه خود را در داخل ايران و در حضور ديگر نام آوران موسيقی رو کنند و کنسرت‏های خارج از کشور را صرف سيراب کردن تشنگی ايرانيان دور از وطن از نغمه های سرزمين پدری شان کنند.
کنسرت "استادان موسيقی ايرانی" از اين لحاظ تجربه ای کاملا موفق بود و اقبال ايرانيان لندن بسی بلندتر از ايرانيان در وطن مانده بود که به دليل خودداری آقای شجريان از اجرای برنامه در تالارهای کشورش بندرت ممکن است تماشاچی اجرای موسيقی، آن هم با حضور نوازندگانی همچون حسين عليزاده و کيهان کلهر باشند.
بارزترين شاهد استقبال جمعيت از اين کنسرت اين بود که تشويق آنان در پايان برنامه اعضای ارکستر را واداشت تا روی صحنه بمانند و ترانه ای قديمی منسوب به علی اکبر شيدا را با اجرايی بسيار زيبا در مايه افشاری به مخاطبان تقديم کنند.
اگرچه در اجرای نخست گروه در لندن، انتخاب شبستان کليسای سنت جان با وجود تمام شهرت و اهميتی که در تالارهای موسيقی شهر دارد برای اجرای موسيقی سنتی ايرانی که نوازندگان و خوانندگانش معمولا فروتنانه روی زمين می‏نشينند، انتخاب چندان مناسبی نبود و مسطح بودن تالار مانع از اين شد که لذت بصری، آن گونه که بايد لذت شنيداری را همراهی کند.




روزنامهء هموطن سلام http://www.hamvatansalam.com
آدرس خبر : http://www.hamvatansalam.com/news47924.html