این روزها حضور دوباره استادمحمدرضا شجریان و همکارانش روی صحنه موسیقی اتفاق فرخنده و بزرگی محسوب میشود. آنقدر بزرگ که دیگر خبرهای هنری را تحت الشعاع قرار داده است. استاد پس از 2 سال درست در روزهایی که علی رهبری، رهبر ارکستر سمفونیک تهران خداحافظی کرد و با دلی شکسته از ایران رفت، روی صحنه میرود. شجریان اکنون به همراه گردش در اروپا در حال اجرای برنامه است. این گفتوگو را به نقل از رادیو آلمان میخوانید. با این حال هنوز در اجرای این کنسرت اما و اگرهای فراوانی وجود دارد و حتی خود استاد هم چندان ته دلش قرص نیست.
شاید صفهای طویل و سیل مشتاقانی که برای رزرو بلیت به سایتهای اینترنتی سر میکشند، شجریان و همراهانش را دلگرم کند؛ آنقدر که آنها به این اشتیاق پاسخ مثبت بدهند و روی کاستیها چشم ببندند.
به امید این که طنین آوای دلنشین استاد بار دیگر در شهر تهران دمیده شود.
- در آغاز راجع به سلسله برنامههایتان بگویید؛ این که از کجا شروع شده و به کجا ختم میشود؟
کنسرتهای ما از بارسلون آغاز شد، 2 شب پی در پی در لندن کنسرت داشتیم، بعد به استکهلم رفتیم. چند برنامه هم در شهر لوراخ و بعد هم به آمستردام میرویم و جمعا 10 برنامه در این سفر داریم. بعد هم به تهران برمیگردیم و از8 آذر ماه کنسرتهایمان در تهران شروع میشود. قرار است این برنامه را در تالار بزرگ کشور اجرا کنیم.
- پیشتر اعلام کرده بودید دیگر کنسرتی در ایران اجرا نخواهید کرد، چطور شد که دوباره برنامه اجرا میکنید؟
آن تصمیم را به دنبال اعتراض به لغو بیجهت کنسرت قبلیام و مزاحمتهایی که در پیاش ایجاد شد، گرفتم. به تازگی بسیاری از دوستان از من خواهش کردند که فعالیتهایم را در تهران از سر بگیرم. به امید این که شاید دیگر آزادی در کار نباشد، ما هم قبول کردیم. با این حال اگر دوباره اذیتها و آزارها شروع شد دوباره تعطیلش میکنیم. فعلا که تا اینجای کار برنامه احتمالا اجرا خواهد شد. باید دید که شب قبل از کنسرت آیا دوباره کنسرت تعطیل میشود یا اجرا خواهد شد!
آخرین اثر شما «فریاد» حال و هوای دیگری دارد و مسائل اجتماعی ، تهران در گزینش شعرها لحاظ شده است، البته در کارهای گذشته هم ما شاهد چنین حرکتهایی در آثار شما بودیم، چرا اینبار این جنبه در اثرتان پررنگتر شده است؟
البته این جنبه بیشتر از آثار قبلی نیست؛ ولی به هر حال شکل تصاعدیتری پیدا کرده است؛ به اصطلاح میگویند در این اثر این اعتراضها به اوج رسیده است. هنر در ذاتش اعتراض است، هنر در وهله اول ذاتش اعتراض است؛ به روزگار؛ به معشوق؛ به اعتراض و گله میکند و شکایت میکند. هنری که من ارائه کردهام در این سالها همیشه در آن جنبه اعتراض بوده. ما تعریف و توصیف را در این چیزها حذف کردهایم.
البته گاهی وقتها بعضی از غزلها تعریف و توصیف از معشوق است، ولی بیشتر جنبه اعتراض دارد. در فریاد هم بالاخره دیدیم که باید فریاد کرد دیگر.
- چند سالی است که شما رادیو و تلویزیون را از پخش صدایتان بازداشتهاید؛ این تحریم از سوی شما همچنان ادامه دارد؟
این تحریم تا روز قیامت باقی است.
- ولی صدای شما که گاهی پخش میشود؟
بدون اجازه است.
- با تغییر دولتها در ایران هر بار حال و هوای موسیقی عوض میشود، آنقدر که گاهی وقتها شما و دیگر هنرمندان نتوانستید کنسرت بدهید. گاهی وقتها هم فضا بسیاز باز میشد و شما میتوانستید جولان بدهید؛ این روزها وضعیت موسیقی را در ایران چطور میبینید؟
وضعیت موسیقی در ایران چندان تفاوتی نکرده که جای نگرانی باشد، جای هیچ نگرانی نیست. اگر شما توانستید جاذبه زمین را برای همیشه خنثی کنید و از دستش راحت بشوید؛ میتوانید از دست موسیقی هم راحت شوید. باید گفت که وقتی رهبر انقلاب، تحریم را از موسیقی بر میدارد، پس میداند که موسیقی کاربرد دارد. وقتی ایشان موسیقی را میپذیرد و می گوید که باید در جامعه باشد؛ دیگران هم نمیتوانند جلو موسیقی را بگیرند.
- شما در کنسرتهای پیشینتان قطعه شعری از زنده یاد اخوان به شکل آواز اجرا کردید و قرار بود این قطعه در دستگاههای دیگر هم اجرا شود؛ کمی بیشتر درباره جزئیات این کار توضیح بدهید؟
در کنسرتهای پیشینم قطعه شعری از اخوان را به شکل آواز با همراهی کمانچه اجرا کردم. بعد که به آن گوش کردیم، دیدیم که هنوز جا نیافتاده است و اعتراض و اوجی که در زمستان و فریاد است در این قطعه به چشم نمیخورد. به خاطر این که شعری که من انتخاب کرده بودم هنوز جا نیافتاده و دلم نمیخواهد یک کاری که جا نیافتاده و نپخته است، ارائه کنم.
بعد از 9 کنسرتی که در آمریکا اجرا کردم پیش خودم گفتم، کاش این اثر را اجرا نمیکردم و کمی دیرتر و با کیفیت بهتری ارائه میکردم. این است که در برنامههای جدید حذفش کردم.
|