 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
شب غمانگیز در موسیقی ایران
|
| | |
 | شب پایانی کنسرت پر سروصدا و حاشیهدار گروه 4 نفره شجریان با آن حادثه دلخراش مصادف شد. |
شب غمانگیز
شب پایانی کنسرت پر سروصدا و حاشیهدار گروه 4 نفره شجریان با آن حادثه دلخراش مصادف شد. حادثهای که همه گروهها و نهادها و افراد و حتی کسانی که هیچ گاه روی خوشی به خبرنگار نشان ندادهاند را متاثر کرد و سیل تسلیت و پیام همدردی روانه شد. در آن شب نیز که آخرین شب و یکی از شلوغ ترین شبهای کنسرت استاد بود، انعکاس این واقعه در کار گروه مشهود بود. پیام تسلیت شجریان که به نمایندگی از طرف گروه ارائه شد و متعاقب آن ابوعطا و دشتی سوزناکی که در تکنوازی علیزاده و گروه نوازی و خوانندگی بقیه اجرا شد. همه و همه به خاطر تاثیر این واقعه تلخ بود... همچنین این اتفاق در کار فستیوال موزارت هم تاثیر گذاشت. در شب چهارشنبه این فستیوال، چکناوریان نیز با اعلام همدردی خود قطعاتی از رکوئیم موزارت را به صورت فوق برنامه به مناسبت این رخداد غمانگیز اجرا کرد.
تعدد متولیان
کنسرت گروه 4 نفره که به اختصار (و نه به تعمد و بیتوجهی به دیگران) کنسرت شجریان میگوییم به پایان رسید، اما هنوز حرف و حدیثهای آن پایان نیافته است. قبلا هم گفتیم و نوشتیم که برگزاری کنسرتی (آن هم در زمینه موسیقی سنتی) که حدود 20 هزار نفر با ولع بیننده و شنوده آن باشند، فیالنفسه اتفاق خجستهای است که نباید از کنار آن به سادگی گذشت.
رونق بیش از پیش بازار سیاه در شب آخر یادآور این نکته است که هنوز خیلیها شوق دیدن این کنسرت را داشتهاند، اما به دلایلی نتوانستند به خواستهشان برسند.
از سوی دیگر موانع و درگیریهایی که در پشت صحنه اجرائیات وجود داشته و بعضا در انظار عموم در سالن انتظار تالار کشور اتفاق افتاده است بسیار تامل برانگیز است. وقتی که تعداد متولیان برگزاری و اجرائیات موسیقی و دیگر اتفاقات فرهنگی افزایش مییابد و هر نهادی خود را «صاحب کار» میداند باید منتظر اینگونه صحنهها باشیم.
کوتاهی و عقبنشینی متولیان اصلی فرهنگ و هنر در حمایت و ایجاد چتر امنیتی بر سر هنرمندان و فعالان فرهنگی عواقب وخیمی را برای فرهنگ و هنر کشور به دنبال دارد. وقتی برای استادان بزرگ و وزنههای بیبدیل فرهنگ و هنر کشور هیچ انگیزهای باقی نمیگذارند حساب بقیه دیگر از قبل مشخص است!
شجریان ماندن
هفته گذشته به اهمیت کلی و عظمت تاریخی (به لحاظ زمانی و شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور) کنسرت اشاراتی داشتیم با این تِز کار که کار استاد از انتقاد و ایراد - بویژه از دقایق آواز و خوانندگیاش ـ گذشته است.
استاد شجریان هنرمند و آوازخوان همیشه تاریخ موسیقی ایران است. حتی اگر خارج بخواند و تلفیق شعر و موسیقی را رعایت نکند و شاهد بازاری و جای آسیا را به «جا»ی خود نیاورد. شجریان مجموعه مراد و جمع معانی موسیقی ایرانی است و همین موضوع او را شجریان کرده است و باعث شده تا دهها هزار نفر با شور و عشق با موانع مختلف بجنگند و خود را به تالار و دژ کشور برسانند، اما به قول آن همکار مطبوعاتی آیا میتوان با اتکا به این پیشینه و این صبغه، همچنان «شجریان» باقی ماند؟
شجریان با تکیه بر قدرت آواز خود و با کمک گرفتن از هوش ذاتیاش و توسل به تکنیک و دانش بالای خود در مسیر ارائه آواز و ظرایف آن تاکنون خود را در اوج نگه داشته است هرچند که به علت اتخاذ سیاستهای حوزه خصوصی زندگیاش، سرزنشهایی شده و لطماتی نیز خورده است، اما همچنان در اوج است و این اوج قطعا نسبی است و صد البته میتواند ماندگار نباشد کما این که همین نوشتار و همین نکات که گاه وجههای انتقادی هم پیدا میکند در جهت حفظ همین اوج و مهمتر از آن «ماندگاری»اش است و لاغیر...
شایعه داغ
بازار شایعات در خصوص انتخاب مقطع زمانی فعلی برای برگزاری کنسرت استاد گروه همراه داغ داغ بوده و هست. این که ایشان با صراحت و در ایام دولت گذشته اعلام میدارد که دیگر تا شرایط مطلوب حاصل نشود در ایران کنسرت برگزار نمیکند و بعد به فاصله 3 ماه از استقرار دولت جدید و نمودار نشدن شرایطی که دست کم در ظاهر نشان از تحولی بدهد کنسرت برگزار میکند دستمایهای باشد برای شایعه سازان و منتقدانش.
حتی اگر بپذیریم که برگزاری چنین کنسرتی با این ابعاد می تواند از زمان دولت قبلی طرحریزی شده باشد.
کما این که شجریان در آخرین کنفرانس مطبوعاتیاش رضایت خود را برای برگزاری کنسرت دورهای در تهران و شهرستانها اعلام کرده بود. به هر حال اینها با وجود این که میتواند موضوعات قابل طرحی برای انتقاد از ایشان باشد، اما بنیان محکمی ندارند و ایشان میتواند از کنار آن مثل باقی انتقاداتی که گاه به ساحت خصوصی زندگیاش نیز وارد میشود به راحتی بگذرد و ماجرا را با سکوت خویش خاتمه دهد، اما مسائلی هست که شجریان اگر پاسخی برایش نداشته باشد قطعا از دید نخبگان فرهنگی و هنرمندان و منتقدان تیزهوش زیرسوال خواهد رفت و حتما ایشان میداند که نباید پایههای اقتدار هنری و جاودانگیاش را بر کمیت طرفداران به ویژه آن تعداد سلیقه چاکان و عاشقان تند و تیزی که این شبها پس از پایان برنامه به صحنه هجوم میبرند و کمترین کنترلی بر احساسات خود ندارند بنا نهد (نیازی به شرح دلایل این موضوع نیست) پس برآورده کردن انتظارات و توقعات فرهیختگان و نخبگان فرهنگی کمترین وظیفه استاد بزرگ است.
ضرب المثل
شجریان در مصاحبهای بسیار زیبا و موجز در آلمان که همین یکی دو هفته پیش منتشر شد به زیبایی جواب خبرنگار را میدهد. او پس از اشاره استعارگونه و تشبیه موسیقی با جاذبه زمین میگوید: هنر برای مداحی نیست، ذات هنر اعتراض است... (نقل به مضمون) استاد در ادامه میگوید که تا ابد صدا و سیما تحریم است و بدون اجازه او آثارش پخش میشود... اما با کمال تعجب ما شاهد بودیم که در همین کنسرت اخیر، دوربینهای صدا و سیما در کنار گوش گروه برنامهها را ضبط میکردند و برای اولین بار در یکی دو دهه گذشته از شبکههای مختلف، خبر این کنسرت صوتی و تصویری پخش میشود! نمیخواهیم با اشاره به ضربالمثلی معروف جسارتی به استاد بکنیم که قصدمان تکدر ایشان نبوده و نیست ... مورد بعدی انتقادات تقریبا عموم نوازندگان و هنرمندان عرصه موسیقی ایرانی است که از دیرباز به استاد روا داشتهاند و آن هم کم توجهی شجریان به "گروه" و تعداد نوازندگان و اعتقاد نداشتن او به سازبندی و رنگ ارکستر است ،معضل و مشکلی که در بعضی از قطعات کنسرت اخیر به خوبی مشهود و نمایان بود.
این انتقاد هم میتواند از آن دست انتقاداتی باشد که استاد میتواند آن را نشنیده بگیرد ضمن این که گاه به صورت صریح و گاه تلویحی پاسخ داده و گفته که اعتقادی به تعدد نوازندگان ندارد و دلایلی هم برای این رویه آورده که برخی از آنها میتواند منطقی و به حق باشد که طبعا آنها که به سن و سال ایشان هستند و با ناز و عشوههای برخی نوازندگان و ظرافت و حساسیتهای بیحد همین بعضیها آشنا باشند میدانند که واقعا کنار آمدن با این افراد و جمع و جور کردن یک گروه بزرگ و رقصیدن با ساز هر یک از آنها و تر و خشک کردن احساسات رنگ به رنگشان حتی کار جوانان آهنین اعصاب هم نیست چه رسد به استادی که همه این تجربیات را پشت سرگذاشته و اینک میخواهد بیشترین انرژی و اعصاب ظریف خود را برای ارائه "آواز" و خلق لحظههای ناب هنری صرف کند پس تا اینجای کار این انتقاد را میتوان به صورت 50-50 کنار گذاشت و حداقل برای فرصت دیگری وانهاد، اما انتظار و توقع به جای دیگری هست که باز باید در آینده شاهد برآورده شدن آن از سوی شجریان باشیم.
چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه بپذیریم و چه نپذیریم. محمدرضا شجریان الگویی موفق و سرمشق نمونهای هست برای فعالان عرصه موسیقی و کار کردن ایشان با اکثر نوازندهها میتواند مهر تاییدی باشد به تواناییها و قابلیتهای آن نوازنده ... و این خود به خود و چه غلط و چه درست، نوعی رانت و موقعیت ویژه برای آن نوازنده پدید آورده و به سرعت سبب به شهرت رسیدن او میشود...
گذشته از این که "حسین علیزاده" در این تعریف یک استثناء است و قبلا دلایل آن را ذکر کرده بودیم، اما این مسئله موجب میشود که 2 نکته همواره از سوی گروه مورد نظر واقع شود اول این که استاد باید حد و اندازه نوازندگان دور و بر خود را هم به نوازنده مورد نظر و هم به مخاطبان یادآوری و معرفی کند (اولین حسن این کار این است که از به راه اشتباه رفتن نوازنده و مخاطبان جلوگیری میکند) و نکته دوم اینجاست که نوازندگانی که از این رانت بهرهمند میشوند باید برای رسیدن به جایگاه واقعی خود تلاش و جدیت خود را بیشتر کنند و دانش و تکنیک خود را ارتقا دهند.
معجزه چکناواریان
این هفته نیز مانند شماره قبل، بیشتر حجم مطلب چپ، راست را به کنسرت شجریان اختصاص دادیم ولی واقعا این برنامه چنان واقعه مهمی در عرصه فرهنگ کشور بود که میتوان مقالات و مطالب مختلف و متعددی درباره آن نوشت، اما بد نیست در پایان مطالب این هفته به فستیوال موزارت به رهبری لوریس چکناواریان هم اشارهای بکنیم که واقعا یکی از رخدادهای مهم در عرصه موسیقی کلاسیک غربی در ایران محسوب میشود گروه کر نوری به رهبری علیرضا شفقی نژاد در این فستیوال بسیار بسیار قوی و مستحکم ظاهر شد و اجراهای بسیار خوبی را از خود به نمایش گذاشت.
از سوی دیگر استقبال کم نظیر مردم و حتی فروخته شدن بلیتهای سرپایی برای برنامهای که ساعت 9:30 شب شروع میشود و همزمانی آن با کنسرت گروه شجریان و دیگر عوامل شناخته شده و نشده، کوچکترین مانعی برای حضور خیل مشتاقان نبوده است جای تامل دارد.
| | | | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|