 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
وقایع نگاری یک رویداد مهم فرهنگی
|
| | |
 | گروهی از منتقدان معتقدند که اگر روزی قرار باشد تاریخ سینمایی تدوین شود ذکر نام فیلمهای آن باعث تاسف خواهد بود. | عباس بهارلو، متولد 1337 در آبادان. همزمان با تحصیلات متوسطه فعالیت خود را از سالهای 1352 در بخش فیلمسازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و سینمای آزاد آبادان آغاز کرد.
عمده فعالیتهای بهارلو در 2 دهه اخیر شامل تالیف کتابهای سینمایی و همکاری با نشریات سینمایی مثل "فیلم"، "نامه فیلمخانه ملی ایران" و "صنعت سینما" بوده است.
از بهارلو کتابهای زیادی منتشر شده که از میان آنها میتوان به "بررسی تاریخی نقدنویسی در سینمای ایران"، "زاویه دید در سینمای ایران"، "تراژدی سینمای کمدی ایران"، "برداشت ناتمام"، "سینماگران ایرانی: عباس کیارستمی"، "فروغ فرخزاد و سینما"، "ساموئل خاچیکیان: یک گفت وگو"، "معرفی و نقد آثار ناصر تقوایی"، "معرفی و نقد فیلمهای امیر نادری"، "40 فیلم، 40 نقد، 40 فیلمساز"و... اشاره کرد. وی همچنین نویسنده گفتار متن چند برنامه تلویزیونی از جمله "سینما 2"، "سینما 4" و "سینما یک" بوده است. از بهارلو اخیرا کتابهای "فیلمشناخت ایران"- جلد اول (در 664 صفحه)، "فیلمشناخت ایران" – جلد 2 (در 488 صفحه) و "دانشنامه سینمای ایران" (در 513 صفحه) در قطع رحلی توسط "نشر قطره" منتشر شده است. به انگیزه انتشار این کتابها گفتوگویی با بهارلو انجام دادهایم.
* دلیل این که فیلمشناخت ایران در آمد چه بود، با توجه به این که قبلتر از آن هم کتابی داشتیم که فیلمهای ایران را ثبت کرده بود؟
همان طور که در یادداشت آغاز مجموعه فیلمشناختها هم نوشتهام به نظر من فیلم شناسی، یا "فرهنگ" فیلمهای سینمایی ایران باید شامل مشخصات و ملاحظات کامل فیلمها باشد؛ یعنی همه آن مشخصاتی که معمولا در ابتدای پرده اول و در پارهای موارد پرده آخر فیلمها ثبت است.
در حقیقت همه اطلاعات مربوط به یک فیلم، ولو این که اطلاعات کم اهمیتی به نظر بیایند، جزو شناسنامه آن فیلم محسوب میشوند و برای ثبت در تاریخ سینما و استفاده در پژوهشهای متنوع و خاصتر مثلا پژوهش درباره صدابرداران، تدوینگران، دستیاران کارگردان و فیلمبردار، منشیهای صحنه، طراحان دکور، عوامل لابراتور، عکاس و نظایر اینها، دیر یا زود، به کار خواهند آمد؛ و من کوشش کردهام در "فیلمشناخت ایران" این اطلاعات را با دقت و به کاملترین شکلاش ثبت کنم.
چنانکه میدانید در کتابهایی که پیش از این با این منظور منتشر شده از ملاحظات مربوط به شناسنامه فیلمها فقط به ذکر 4، 5 مورد اصلی مثل کارگردان، فیلمبردار، فیلمنامهنویس، سازنده موسیقی متن، تهیه کننده و بازیگران نقشهای اول و دوم بسنده شده است و خلاصه داستان بسیاری از فیلمها – به دلیل استناد مولف آن به ماخذی جز فیلمها و اسناد "دست اول" و ظاهرا دسترسی به اصل منابع و فیلمها – دقیق و کامل نیست.
این نکته را هم باید در مورد شیوهای که برای تالیف "فیلمشناخت ایران" انتخاب کردم توضیح بدهم که با ثبت کامل مشخصات فیلمهای سینمای ایران –تا دورهای که این مجموعه منتشر شده – دیگر میدانیم که چه تعداد کارگردان، فیلمنامهنویس، تدوینگر، عکاس، بازیگر، تهیه کننده، استودیو، لابراتور، سازنده موسیقی متن، طراح صحنه و لباس و مانند اینها در تاریخ سینمای ایران فعال بودهاند، چه مقدار کار کردهاند، کی آمده اند و کی رفتهاند و با توجه به فیلمهایی که ساختهاند چه نوع سینمایی را دنبال کردهاند. وقتی اینها را نشناسیم و از کم و کیف فعالیتشان اطلاع نداشته باشیم چگونه میخواهیم تاریخ مربوط به آنها را بنویسیم؟
*خب حالا دلیل این که "دانشنامه سینمای ایران" درآمد، چه بود؟
در مورد "دانشنامه سینمای ایران" هم باید عرض کنم که آنچه در کارهای مشابه انجام شده متاسفانه ثبت اطلاعات مربوط به شناخته شدهترین فعالان سینما بوده است، اما من در "دانشنامه سینمای ایران" نظیر همان کاری را انجام دادهام که در "فیلمشناخت ایران" انجام داده بودم؛ حتی مشخصات بسیاری از افرادی که دستیار کارگردان، دستیار فیلمبردار، برنامهریز، تدارکات چی، مدیر تولید، نور پرداز، طراح صحنه و لباس، دکوراتور، عکاس، تدوینگر و... هم بودهاند در "دانشنامه سینمای ایران" ثبت شده است، ضمن این که بخش مربوط به فیلمشناسی افراد هم کاملا "به روز" شده است.
* چقدر وقت برای تحقیق گذاشتید و تحقیقات چگونه انجام شد. طبعا اول از "فیلمشناخت ایران" شروع کنید.
تالیف و آماده کردن "فیلمشناخت ایران" عملا کاری فردی بود. البته دوستان چندی مرا در تهیه فیلمها مساعدت کردند که در یادداشت کتاب سپاسم را از تک تک آنها ابراز داشتهام، اما درخصوص گردش کار تالیف این مجموعه باید عرض کنم، وقتی با توجه به کمبودها و نواقص کتابهای منتشر شده موجود ضرورت تالیف چنین کتابی در میان آمد ابتدا "فرم" هایی به تعداد فیلمهای ساخته شده در ایران تهیه کردم و به منظور درج فهرست کامل مشخصات و ملاحظات فیلمها اطلاعات مورد نظر را از فیلمها (چه فیلمهای 35 و 16 میلیمتری و چه مغناطیستی)، اسناد مکتوب، آگهیها، کاتالوگها، آنونسها، دیوار کوبها و منابع "دست اول" (دستاندرکاران فیلمها) اخذ و به این فرمها منتقل کردم.
بی اغراق بگویم که بیش از 17 سال طول کشید که این فرمها به تدریج کامل شدند. به بخشی از مشکلات این تحقیق و اساسا چنین تحقیقهایی 10، 15 سال پیش در یادداشت جلد نخست (چاپ اول) این کتابها اشاره کردهام، اما حالا که به این یادداشت نگاه میکنم و آن سالهای طولانی را که فیشبرداری میکردم به یاد میآورم به نظرم میرسد که این یادداشت و اساسا هر مقدمه و توضیحی گویای آن همه مشکلات و مرارتهایی که این مجموعه کتابها به همراه داشتند نخواهد بود. بدیهی است که دسترسی به همه فیلمها و وانویسی کردن چند باره این حجم از اطلاعات کار چندان سادهای نبوده است.
لازم است یادآوری کنم که بسیاری از تیتراژهای فیلمها که در کتاب درج است از روی نوارهای مغناطیستی پیاده شدهاند که اغلب آنها هم کیفیت بسیار بدی داشتند و وقتی هم تصویر را "فیکس" میکردم تا اسامی را به اصطلاح راحتتر بنویسم لرزش شدید تصویر کار را دشوارتر میکرد؛ اسامی افراد به راحتی قابل خواندن نبود و گاهی تصویر باید بارها عقب و جلو میشد تا اسامی به درستی قابل رویت شوند. دستگاه "تله سینما"ی درست و حسابی هم که در آن سالها نبود و اغلب فیلمها طوری روی نوار ضبط شده بودند که تصویر در دو طرف کادر چپ و راست ناقص بود؛ خلاصه کلافه کننده بود، خواندن هر نامی که در تیتراژ ثبت شده بود. حالا بگذریم از این که در آن دوره آزاد نبودن دستگاه ویدئو، خود این فیلمها با چه مشقتهایی و از کدام سوراخ سنبههایی پیدا میشدند. شما خوب میدانید که وقتی در فرنگ میخواهند چنین کتابهایی را فراهم بیاورند همه منابع کار به صورت منظم وجود دارد، فیلمها با کیفیت خوب در دسترس است و اغلب استودیوهای تهیه کننده فیلم هم موجودند، در صورتی که از آن انبوه استودیوهایی که در فاصله سالهای 1309 تا 1357 در ایران فعال بودند و حدود 1200 فیلم تولید کردند حتی نام و نشانی از یکی از آنها هم باقی نمانده است.
* و در مورد "دانشنامه"...؟
در مورد "دانشنامه سینمای ایران" البته مشکلات کمتر بود، اما در هر حال این کار هم مشکلات خودش را داشت که شاید مهمترین آنها عدم همکاری پارهای از صنوف "خانه سینما" برای در اختیار نهادن مشخصات برخی از اعضایشان بود، که طبعا من را ناچار میکرد برای تهیه سادهترین و بدیهیترین اطلاعات درباره افراد به اصطلاح دور شمسی و قمری بزنم، اما کاری که روی فیلمشناخت ایران شده بود، کمک کرد که دست کم برای تهیه فیلم شناسی کامل اهالی سینما مشکل چندانی نداشته باشم.
* معمولا چنین فرهنگهایی در غرب و اروپا هر چند سال یک بار "به روز" میشوند، آیا شما هم چنین برنامهای دارید؟
مسلما. در مورد دانشنامه، در واقع، کار را از فردای انتشار کتاب شروع کردم، که البته فکر نمیکنم انتشار آن زودتر از 2، 3 سال آینده باشد. بخش دیگری از وقتم را هم گذاشتهام که جلد سوم فیلمشناخت (1373 تا 1383) را برای چاپ آماده کنم.
* با توجه به گرفتاریهایی مثل کارهای مطبوعاتی، برنامهنویسی برای تلویزیون (به ویژه برنامه "سینما یک")، فعالیتتان در فیلمخانه ملی ایران و کانون فیلم و حتما چند قلم دیگر، آیا فرصت میکنید؟
امیدوارم فرصت کنم. به هر حال بخش اصلی علاقه من تحقیق روی همین کارهای مرجع است. البته بدیهی است که کمی پیر شدهایم و شور و نشاط جوانی هم پر کشیده و رفته؛ اما مسلما اگر شیر پاک خوردهای برای ادامه این نوع کارها آستین بالا بزند تردیدی نداشته باشید که تسلیم خواهم شد!
*حالا که بحث به اینجا کشید کمی هم از وضعیت فرهنگنویسی در سینمای ایران بگویید؟
از موقعی که من و 3-2 نفر دیگر از دوستان نویسنده از حدود 17-16 سال پیش، به صورت مستقل و جدا از هم، برای تالیف کتابهایی نظیر «فیلمشناخت ایران»، «دانشنامه سینمای ایران»، «فرهنگ فیلمهای مستند سینمای ایران»، «مقاله و نقدشناسی سینمای ایران» و «کتابشناسی سینمای ایران» اقدام کردیم، تا به امروز، گامهای بلندی در زمینه تالیف این گونه کتابهای سینمایی برداشته شده است.
بعضیها خوشبختانه کار اورژینال کردهاند و بر اندوختههای ما بسیار افزودهاند، اما متاسفانه افرادی هم بودهاند که با رونویسی و وانویسی کارهای منتشر شده قبلی خود را به جرگه «فرهنگنویسان» درآوردهاند، و متاسفانه حتی در همین حد هم کارهای معتبر و قابل استناد و استفادهای عرضه نکردهاند.
اگر خاطرم بماند مایلم در پایان همین گفتوگو نکاتی را هم درباره آن دسته از سارقانی عرض کنم که با استفاده بیدریغ از کتابهای مرجع من و دوستانم برای خود و مراکزی که حقوقبگیر آن هستند سایت سینمایی راه انداختهاند، و حتی در مقابل اعتراض ما طلبکار هم میشوند. ظاهرا انتظار دارند بابت «سرقتهای ادبی»شان دست مریزاد هم بشنوند.
*آیا نداشتن مدارک معتبر و ندادن اعتبار کافی به سینما در گذشته سبب شده که ما اینگونه در عرصه فرهنگنویسی فقیر باشیم؟
من در یادداشت فیلمشناخت ایران ماجراهایی را نقل کردهام که قصه مختصر آن از این قرار است: وقتی سینمای ایران از دهه 1330 سر و شکل گرفت، به تعبیر شادروان طغرل افشار، خیلیها سینما را کوچکتر از آن میدانستند که درباره آن بحث کنند.
بنابراین موقعی که دوست عزیز از دست رفتهام شادروان عبدالحمید شعاعی تهرانی اول بار در سال 1339 برای ثبت مشخصات فیلمهای سال 1338 (25 عنوان) در کتاب «سینمای ایران» اهتمام ورزید، و وعده داد که در پایان هر سال چنین کتابهایی منتشر خواهد شد هیچ کس از وی حمایت نکرد، و نتیجهاش این شد که آقای شعاعی کارش را به آن شکلی که وعده داده بود ادامه نداد.
در آن سالها گروهی از منتقدان مثل آقای دکتر امیر هوشنگ کاوسی معتقد بودند که اگر روزی قرار باشد تاریخ سینمایی تدوین شود ذکر نام فیلمهای آن باعث تاسف خواهد بود، اما معدودی از افراد هم مثل آقای فرخ غفاری اعتقاد راسخ داشتند که ثبت اطلاعات همین فیلمها نه آنها را بزرگ میکند و نه کوچک؛ اما این حسن را دارد که میتواند به عنوان یک منبع و مرجع مورد استفاده قرار گیرد.
بنابراین بایستی عرض کنم که ندادن اعتبار کافی و لازم به سینما در گذشته سبب شد که ما در این عرصه نیز ـ مثل خیلی از عرصههای تحقیقی دیگر ـ فقیر باشیم.
کمی درباره رابطه فرهنگنویسی در سینما و تاریخ سینما توضیح دهید.
ببینید برای آن که تاریخ تحلیلی سینمای ایران نوشته شود اول باید منابع مربوط به آن را ذره ذره گردآوری و ثبت کرد؛ مثل اطلاعات مربوط به مشخصات فیلم ها، سازندگان آنها، عکسها و پوسترها، اسناد و نامهنگاریها و خیلی چیزهای دیگر. بدیهی است که بدون داشتن اطلاعات و منابع کافی و موثق و شناخت از کم و کیف موضوع نمیتوان تاریخ آن را نوشت. بنابراین اینگونه کتابهای مرجع راه را برای نوشتن تاریخ سینما هموار میکنند، که در این مورد در پاسخ به سوالهای قبلی هم توضیحات مختصری به عرض رساندم.
خیلی از فیلمهای تاریخ سینمای ایران توقیف شدهاند، یا نمایش داده نشدهاند، و خیلی از فیلمها هم پرت و مهجور هستند، اطلاعات این فیلمها را چگونه پیدا کردید؟ در مورد برخی از اهالی سینما هم که مشخصاتشان در «دانشنامه» آمده شبیه همین سوال وجود دارد...
باور بفرمایید که بخشی از جذابیت این 2 کار رسیدن به همین حلقههای مفقوده شخصیتها و فیلمهای گم شده و مهجور بود. بدون اغراق میگویم که در طول این سالها بیش از 85 درصد فیلمها را ـ حتی آنهایی که فقط 3-2 پرده از آنها باقی مانده بود یا نسخههای «ریورسال» یا «کپی کار» و حتی «نگاتیو» بودند ـ در جاهای مختلف (بویژه در فیلمخانه ملی ایران و آرشیو سابق حوزه هنری، که بعد بخشی از آن به فیلمخانه ملی ایران منتقل شد) یافتم و دیدم و اطلاعات مربوط به آنها را وانویسی کردم. در مورد کمتر از 15 درصد بقیه فیلمها هم ـ که ظاهرا تمام کپیهای آنها نابوده شده یا فعلا ما به آنها دسترسی نداریم ـ از اطلاعات مندرج در مطبوعات همان سالها استفاده کردم، و در مواردی هم اطلاعات مربوط به این فیلمها را با پرس و جو از عوامل سازنده فیلمها که در قید حیات بودند کامل کردم.
ناشران سینمایی چقدر به کار تحقیقات اهمیت میدهند؟
من در 2 دوره از فعالیتم با 2 ناشر عمده کار کردهام: اول «دفتر پژوهشهای فرهنگی» به مدیریت دوست گرانقدرم محمدحسن خوشنویس، که میتوانم بگویم مشوق من برای انتشار پارهای از کارهای تحقیقاتیام هم بوده؛ و دوم مهندس مهرداد فیاضی، مدیر محترم «نشر قطره»، که چند سالی است کار متمرکزی را روی انتشار کتابهای تئاتر و سینما آغاز کرده است. هر 2 ناشر که میتوانم بگویم در کار خود بسیار صاحبنظر هم هستند. معمولا آثاری را برای انتشار برمیگزینند که مبتنی بر تحقیق و پژوهشهای علمی و کاربردی باشند. در مورد ناشران دیگر شناخت چندانی ندارم، یا ترجیح میدهم صحبتی نداشته باشم.
*دخالت شما در جزئیات کتابهای «فیلمشناخت ایران» و «دانشنامه سینمای ایران» (صفحهبندی، انتخاب عکسها، طراحی جلد و...) چقدر بود؟
«دانشنامه سینمای ایران» و چاپ جدید «فیلمشناخت ایران» را نشر قطره منتشر کرده، و به رغم آن که با این دفتر نشر طراحان، حروفچینها و حتی لیتوگرافیها و چاپخانههای زبده و معتبری کار میکنند، اما آقای فیاضی از گام اول این اختیار را به من دادند که کتابها را آن طور که مایلم (حتی از حیث فنی) سر و شکل بدهم، و از این بابت از ایشان سپاسگزارم.
*می دانم که یکی از گلایههای شما این است که همواره عدهای سودجو از تالیفات شما به اصطلاح در «دایره المعارف»هایی به صورت لوح فشرده (CD) یا در سایتهای اینترنتی استفاده کردهاند و در مواردی هم کار به اعتراض و شکایت کتبی و شفاهی شما شده، میخواهید در این مورد توضیحی بدهید؟
حتما. اما اجازه بدهید داستان را قدری با تفصیل شرح بدهم. من حدود 2 سال پیش چند مقاله کوتاه به سفارش دوستی نوشتم که در کاتالوگ جشنواره «شهر تهران» به فرانسه (در پاریس) منتشر شد. آن دوست که ایرانی بود از بابت انتشار آن مقالهها حقالتالیفی پرداخت نکرد، اما چند ماه بعد یکی از آن مقالهها از فرانسه به آلمانی (در آلمان) ترجمه شد و در تماسی اعلام کردند که اگر با مولف قرارداد نداشته باشند دچار مشکل حقوقی میشوند. حالا در نظر بگیرید که ما در این سوی عالم نشستهایم و روحمان هم از ترجمه و چاپ آن مقاله خبر ندارد، و آنها نگران مشکلات حقوقی نشرشان هستند؛ اما ببینیم در اینجا چه اتفاقاتی میافتد؟
یکی مجموعه فیلمشناختها را در «سایت»اش استفاده میکند، و در اعتراض من پاسخاش این است که اینجا قانون کپی رایت نداریم و اگر هم تنت میخارد حاضریم وارد دعوا شویم! یکی هم برای این که اطلاعات دانشنامه سینمایی را در «سایت»اش «بریزد» با وقاحت درخواست اجازه کتبی میکند، و تذکر میدهد که شکایت هم جز علافی عاید دیگری ندارد! متاسفانه مشابه این موارد فراوان است. متاسفانه کسی تاکنون نبوده است که به این «سارقان ادبی» توضیح بدهد که کارشان - براساس «قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان» - جرم محرز است. در این قانون (در فصل چهارم درباره تخلفات و مجازات ها) گفته شده است که هرکس تمام یا قسمتی از اثر دیگری را که مورد حمایت این قانون است به نام خود یا به نام پدیدآورنده، بدون اجازه او یا عالما عامدا به نام شخص دیگری غیر از پدید آورنده نشر یا پخش یا عرضه کند به حبس تادیبی از 6 ماه تا 3 سال محکوم خواهد شد، و جالبتر از همه تاکید شده که شاکی خصوصی میتواند از دادگاه صادرکننده حکم نهایی درخواست کند که مفاد حکم در یکی از روزنامهها به انتخاب و هزینه او آگهی شود.
*و در خاتمه ...
طلب سلامتی برای شما و همه نویسندگان و خبرنگاران و منتقدان و عکاسان با عزت این آب و خاک.
| | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|