اخبار داخلی فرهنگ و هنر محمدحسین صفار هرندی: در عرصه هنر موانع ذهنی داریم

هموطن , سه شنبه 29 آذر 1384

محمدحسین صفار هرندی: در عرصه هنر موانع ذهنی داریم

محمد حسين صفارهرندي يكي از پيش‌نيازها در اين زمينه را موانع ذهني و فكري در مقوله فرهنگ دانست .

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: مقدمات ورود به برنامه‌ريزي فرهنگي مهم‌تر از خود آن است؛ پيش‌نيازها بايد از قبل تدارك ديده شود، بسياري از مشكلات امروز ما به دليل نداشتن همين پيش‌نيازهاست.
محمد حسين صفارهرندي طي سخناني در اولين همايش دفاتر سياستگذاري و نظارت بر تبليغات سپاه يكي از پيش‌نيازها در اين زمينه را موانع ذهني و فكري در مقوله فرهنگ دانست و افزود: به خصوص در عرصه هنر موانع ذهني داريم، چون هنوز در آن وارد نشده‌ايم. ديگران با سابقه چند ده ساله در اين حوزه فعال هستند، اما سابقه ذهني ما نه تنها به سرمايه براي ما تبديل نشده بلكه گاهي مخل اين حوزه و ضدسرمايه شده است. اول بايد رسوبات ذهني را پاك كنيم و بعد در محيطي پاك انديشه‌هاي فرهنگي را بپرورانيم.
وي با تاكيد بر شناسايي موانع ذهني ادامه داد: عده‌اي به افراط و تفريط افتاده‌اند. برخي فكر مي‌كنند انديشه ملهم از غير، حرام است، طرف مقابل هم قائل به اباحي‌گري است كه ما آثار آن را در چند سال اخير مشاهده كرده‌ايم.
وي با بيان اين‌ كه "اگر كسي مي‌خواهد كار فرهنگي انجام دهد، بايد تكليف خود را در اين مسائل روشن كند" گفت: البته در اين زمينه‌ها كار كمي صورت گرفته است. اقدامي كه در مراكز مختلف فكري ما به خصوص در حوزه علميه انجام شده - كه فرهنگ را كمي كاربردي‌تر مورد مطالعه قرار مي‌دهند - به نظر من مقدمه خيري است؛ مي‌گويند مي‌خواهيم راديو، تئاتر و موسيقي داشته باشيم و ديگر بحث در مورد بود و نبود اينها نيست. مي‌گويند موسيقي باشد، اما اين موسيقي چطور مي‌تواند طراز اسلامي داشته باشد. اين تحقيقات بسيار جوان و نو، اما تشنگي براي قبول آن در جامعه هنري فراوان است.
طرف مقابل ما - به استثناء بخشي كه ممكن است عناصر عنود و مصر بر هويت وام گرفته از بيرون از مليت و ديانت ما باشد - اكثريتي وجود دارد كه خواهان دستورالعمل و نظامنامه در عرصه فرهنگي است و چون چنين چيزي وجود ندارد از مشهورات تبعيت مي‌كند.
وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، در ادامه به مديريت فرهنگي اشاره كرد و گفت: مديريت فرهنگي بايد با علم به راهي كه مي‌رود عرصه فرهنگي را مديريت و ساماندهي كند و استراتژي فرهنگي را تعيين و براي آن برنامه‌ريزي كند.
گاهي در عرصه فرهنگي همه عناصر و لوازم موجود است، اما مديريت فرهنگي نمي‌تواند از آنها به خوبي بهره بگيرد. براي مديريت فرهنگي بايد كادرسازي كنيم. مديراني بايد ساخته شوند كه علاوه بر توانمندي‌هاي معمول براي ظرفيت‌هاي جديد توانايي داشته باشند، اين اقتضاء مي‌كند كه براي اين آموزش و كادرسازي جايگاهي پيش‌بيني و دوره‌هايي برپا شود. مثلا چيزي مثل دانشكده فرماندهي ستاد كه براي تربيت مدير نظامي است.