 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
هموطن , چهارشنبه 30 آذر 1384 |
|
خیابان ویلا، تقاطع خاطره و فرهنگ
|
| | |
 | آب در جوي خيابان ويلا نمانده استو ويلا ديگر از آب" كرج "سيراب نمیشود. | ويلاهاي 2 طبقه را تنها در كوچههاي فرعي آن ميبيني و تكرار رفت و آمد آدمهاي مختلف براي رسيدن به محل كارشان بيتوجه به مغازههاي صنايع دستي خاطرات اين خيابان را در سرندي دانه درشت ريخته است.
خيابان استاد نجاتاللهي كه برگرفته از نام يكي از استادان شهيد سال 1357 است همان خياباني است كه يكشنبهها تكزنگ نهيفي در آن تو را به ياد خدا مياندازد. و نگاه جست و جوگر فروشندگان گليم و ظروف ميناكاري شده با سردي گامهاي تو به سمت ديگري به ياس تبديل ميشود. خيابان ويلا شايد محل كار، زندگي، گردش يا حتي تنها گذرگاهي از اين سو به آن سو باشد، اما بيرونقي خيابان سرگذشتي ديگر دارد پس از پر شدن خندقهاي حصار ناصري و احداث خيابان انقلاب (شاهرضا)، در سال 1305 گسترش اين خيابان به سمت شمال آغاز شد.
اين گسترش با شكليابي ساختمانهاي دو طبقه همراه با باغچههاي مقابلش اولين ساختمانهاي ويلايي تهران را در ضلع شمالي خيابان انقلاب (شاهرضا) جاي داد. خيابان ويلا برگرفته از همين ماجراست. مجموعهاي از ويلاها با اسلوب خارجي؛ خيابان ويلا را مسكوني كردند.
خيابان ويلا امروز چهرهاي روتوش شده است. ساختمانهاي اداري بلندقامت و ويلاهاي دوطبقه قديمي كه چهرهاي فرسوده به خود گرفتهاند در ميان مجموعهاي از فعاليتهاي اقتصادي و دولتي، فروش صنايع دستي و جذب گردشگر، وجود مراكز علمي و پژوهشي به همراه قناديها و شوراي خليفهگري ارامنه تهران سبب شده است تا ويلا به خياباني تقريبا فرهنگي تبديل شود.
محيط طباطبايي مشاور عالي پژوهشگاه ميراث فرهنگي و مشاور رئیس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري معتقد است: «خياباني فرهنگي است كه در آن مراكز عمده فرهنگي فعاليت كنند مثل فعاليت مراكز آموزشي، فروشگاهها و كسبهاي كه به ارايه توليدات فرهنگي ميپردازند و به يقين خيابانهايي كه در آن فعاليتهايي مثل تعويض روغني و مكانيكي و همانند اينها شكل ميگيرد، خياباني فرهنگي به شمار نميآيد.
از سوي ديگر بايد توجه كرد كه هر پديده فرهنگي داراي اقتصاد و مسائل اجتماعي خاص خودش است به اين نحو كه كسبه جلو دانشگاه تهران فعاليت اقتصادي ميكنند، اما اين خيابان چهره فرهنگي دارد و فعاليتهايي مثل عكاسي، فتوكپي و همانند اينها پيرو اين كاركردها شكل يافتهاند. يا مثال ديگر اين كه اگر روزي يك خوانساري روبهروي مسجد امام شروع به كتابفروشي ميكرد، خوانساريهاي بعدي نيز در كنار او به همين فعاليت ميپرداختندو به اين شكل راستهاي متعلق به فعاليتهاي كتابفروشي و به مرور زمان نيز مثلا اين راسته تبديل به بازار بينالحرمين و كاغذفروشيها ميشد.»
خيابان ويلا به دليل تجمع مراكز فرهنگي و ارايه توليدات خاص اين مراكز چرا امكان جذب گردشگري خارجي و داخلي را ندارد و چرا اين خيابان روزها چهرهاي خلوت و بعد از ظهرها نمايي خلوتتر از روز را به تصوير ميكشد.
محيط طباطبايي پيرامون سئوالات فوق پاسخ ميدهد كه «خيابان ويلا بستري است كه در آن نوعي از محصولات و توليدات فرهنگي ارائه ميشود و مركزي است كه با عرضه توليدات فرهنگي در عرصه ملي ميتوان با آن برخورد كرد اما فعاليتهاي فرهنگي ويلا به دليل نبود تماشاخانه، سينما و همانند اينها كه بايد تا پاسي از شب ادامهدار باشد، وجود ندارد.
حتي اگر به عرضه صنايع دستي اكتفا شود، خدمات اين حرفه تا پاسي از شب به دليل اين كه در كل شهر برنامه خاصي در نظر گرفته نشده است، براي زمان هشت شب به بعد جوابگو نيست.»
سير تاريخي شكلگيري صنايع دستي در خيابان ويلا از آن زمان آغاز شد كه نزديكي سفارتخانههاي آمريكا و سفارتخانههاي ديگر و به دنبال آنها شكلگيري دفاتر توريستي و همانند اينها امكان شكلگيري اينگونه فعاليت را فراهم كرد.به اعتقاد محيط طباطبايي جايي كه دفاتر فروش بليط و دفاتر سياحتي است و مكاني كه نزديك به سفارتخانههاي عمدهاي است كه گردشگر را حمايت ميكند و نيز خياباني كه وزارتخانههايي مثل وزارت بازرگاني، علوم، تحقيقات و فناوري و همانند اينها را در خود جاي داده است هم خيابان راحتي است و هم جاذب مسافر و گردشگر. در اين بين مكانگزيني بسياري از هتلها مثل هويزه، صحراو همانند اينها نيز عاملي است كه ميتواند اين خيابان را به بستري پررفت و آمد تبديل كند .
وي ميافزايد: «اما از سوي ديگر تك ساختي بودن تجمع مراكز فروش صنايع دستي، پاسخگويي اين خيابان را يك سويه كرده است در صو رتي كه اين منطقه ميتواند به لحاظ فرهنگي، روزنههاي بيشماري را براي كاركردهاي گوناگون بازگشايد و رفتار مركب فرهنگي را يكجا ايجاد كند. ولي امروز در ويلا فقط در ساعتي خاص شاهد يك نوع رفتار فرهنگي هستيم.»
مشاور عالي پژوهشگاه ميراث فرهنگي برون رفت از اين شكل تك بعدي را آغاز فعاليتهاي سازمانهاي غيردولتي در ساختمان ورشو عنوان ميكند و ميافزايد: «تمركز خانه NGOها در ورشو سياستي بود كه ميتوانست ساعات مختلفي از فعاليت را براي اين خيابان به ارمغان آورد و تغيير فرم فعاليتهاي فرهنگي را در ويلا سبب شود كه متاسفانه اين مسئله تحقق نيافت.»
نگاه به شهر تهران نگاهي مدني نيست بلكه توسعه سختافزاري مد نظر است و در نگاه مذكور، عبور ماشين مهم است.
حتي اگر به صرف وجود مراكز فروش صنايع دستي به اين منطقه توجه شود، پيادهروهاي اين خيابان بايد براي جذب اندك گردشگر يا رهگذر شهري با استانداردهاي لازم تعبيه شوند ولي اين اتفاق روي نميدهد. طباطبايي معتقد است: «در نگاهي كه توسعه مدنيت در شهر را ميكاود به توسعه انسان محور توجه ميشود و در اين نگاه بايد به پيادهروها بيشتر از خيابانها توجه شود. اما مكانگزيني تعدادي از وزارتخانههاي دولتي به همراه تجمع مراكز دولتي ديگر باعث شده كه فعاليتهاي اين منطقه شكل دولتي و اداري به خود گيرند و بالطبع يكي از عواملي كه شاخصه گردشگري را در اين خيابان از بين برده است، ساخت اداري ويلاست.در اين بين مهمترين محوري كه به خيابان ويلا كمك ميكند، خيابان ايرانشهر و خانه هنرمندان است به نحوي كه بخشهاي مختلف فرهنگي و فعاليتهاي غيردولتي و مكانگزيني گالريها و تجمع نگارخانهها در اين محور به وقوع پيوسته و فضاي فرهنگي را در اطراف ايرانشهر ايجاد كرده است.»
كليسا نيز از عناصر مهمي است كه خيابان ويلا را براي حضور ارامنه و شكلگيري فعاليتهاي فرهنگي مرتبط آماده كرده است. محيط طباطبايي حضور ارامنه در خيابان ويلا را اينگونه توصيف ميكند: «در زمان فتحعلي شاه اقليتهاي مذهبي در كوچه ارامنه در بازار تهران سكني گزيدند و تمركز آنها در آن منطقه شكل گرفت. بعدها در بازارچه قوام و شاپور آن زمان و حركت آنها به سمت خيابان 30 تير گسترش يافت به اين ترتيب ويلا از مكانهايي بود كه حضور ارامنه تهران و شكليابي كليسا در آن به وقوع پيوست. در پي اين سكني گزيدنها فعاليتهاي اقتصادي ارامنه شروع شد. فعاليتهايي مثل كافه قنادي، كارتفروشي و همانند اينها، اما نبود مكانهايي خاص مثل سينما، تئاتر و تماشاخانه سبب ميشود كه اين خيابان تا امروز به كاركرد واقعي خود دست نيابد.»
خيابان ويلا منطقهاي مسكوني بود و فعاليتهاي دولتي و فرهنگي در ابتداي شكلگيري آن، نهادينه نبودند، اما به تدريج و با وقوع جنگ جهاني دوم و تغييرات اجتمايي سطح شهر، خيابان ويلا نيز تغيير شكل داد .
طباطبايي تغييرات روي داده در ويلا را اينگونه برميشمارد: «اولين پانسيون در خيابان ويلا شكل گرفت. اين پانسيون به نام «پاپريكا» با مديريت فردي لهستاني به همراه همسر سورياش اداره ميشد كه بعد از شروع فعاليتش رستوراني نيز در آنجا بنا شد. همچنين با توجه به سفره غذايي خانواده، دومين و سومين مركز عرضه پيتزا در ويلاي شمالي و جنوبي واقع شد و اينچنين سابقه تجربههاي جديد را ميتوان در ويلا پيگيري كرد. چنانچه پيتزا «پنتري 2» بعد از گذشت ساليان دراز همچنان به فعاليتش ادامه ميدهد.»
اما پانسيون پاپريكا، خانههاي ويلايي، كافهقنادي و ديگر پديدههاي اين خيابان محجور ماندهاند. «امانوئل بتهسازان» فروشنده يكي از قديميترين فروشگاههاي صنايع دستي خيابان ويلاست. در زير و بم خاطراتش روزهايي را به ياد دارد كه افراد بسياري حتي از شميران براي صرف غذا به پنتري يا پاپريكا ميآمدند و امروز پاپريكا به ساختمان چندين طبقهاي تبديل شده است، اما هنوز اميدي براي برقراري پيرهاي كهن اين خيابان قديمي باقي مانده است. كافه قنادي لرد، هتل هويزه (والدروف) و همانند اينها نمونههايي از آنند.
| | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|